بسم محبوب
مدتی پیش موبایل بنده خراب شد و تمام اطلاعاتش حذف شد. از حذف ناخواستهی اطلاعات، احساس کمبود و ناخوشی داشتم. یاد این داستان افتادم:
گویند ابوحامد محمد غزالى آن چه را فرا مى گرفت در دفترها مى نوشت. وقتى (زمانی) با کاروانى در سفر بود و نوشته ها را یک جا بسته با خود برداشت، در راه گرفتار راهن شدند.
غزالى رو به آنان کرد و به التماس گفت: این بسته را از من نگیرید، دیگر هر چه دارم از آن شما. ان را طمع زیادت شد، آن را گشودند و جز دفترهاى نوشته، چیزى نیافتند.
ى پرسید که این ها چیست؟ چون غزالى وى را به آن ها آگاهى داد، راهزن گفت:
علمى را که ببرد، به چه کار آید.؟!
این سخن ، در غزالى اثرى عمیق گذاشت و گفت: پندى بِه از این از کسى نشنیدم، و دیگر در پى آن شد که علم را در دفتر جان بنگارد.
درباره این سایت