شراب توحید



محبوب من.
اگر مرا به جُرمم مواخذه کنی، من تو را به عفوت مواخذه می‌کنم که چرا مرا نبخشیدی.
و اگر مرا به گناهم بازخواست کنی، من تو را به مغفرتت بازخواست می‌کنم.
و اگر مرا به آتش دوزخ بری، اهل آتش را آگاه خواهم کرد، که من تو را دوست می‌دارم.


نشانی منزل حکیم الهی قمشه ای.

آیت الله جوادی آملی: شخصی از مرحوم شیخنا الاستاد حکیم الهی قمشه‌ای پرسید که نشانی منزل شما کجاست؟ و او در پاسخ این شعر را خواند:
یار اگر پرسد نشان منزل ما گو بیا؛
کوچه جان، در خیابان وفا، میدان عشق.

ادب قضا در اسلام - ص ۲۸۰


طریقه‌ی آیت الله کشمیری در خواندنِ «ناد علی»

استاد صداقت در کتاب روح و ریحان به نقل از آیت الله کشمیری می نویسند:

«هر مشکل که برایم در نجف پیش می آمد، می رفتم صحن امیرالمؤمنین (ع) و هفت بار نادعلی می خواندم و مشکلم حل می شد.»
ذکر «ناد علی» در کتاب ها به صورت های مختلف نقل شده است. آیت الله کشمیری ذکر «نادعلی » را چنین می خواندند:
«نادِ علیّاً مَظهر العَجائب، تَجِدهُ عوناً لک فی النَوائِب، کلُّ همّ و غمّ سَیَنجَلی، بولایتک یا علیّ یا علیّ یا علیّ، یا اباالغوث اَغِثنی، یا ولیَّ الله ادرکنی، بلطفک الخَفیّ، لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین »
و می‌فرمودند: «اگر یا علی در این ذکر صد بار گفته شود، خوب است. من از ناد علی خیر زیادی دیدم.»


تا نچشی ندانی.

بخشی از مناجات المحبین:
«الهی؛ من ذا الذی ذاق حلاوة محبتک، فرام منک بدلاً»؛ محبوبا؛ کیست که شیرینی محبت تو را «چشیده» باشد، و غیر تو را اختیار کند.

اینکه ما در تزاحم عشق الهی و خواسته های دنیایی و نفسانی، دنیا را اختیار میکنیم، یعنی عشق الهی را هنوز نچشیدیم!
#تا_نچشی_ندانی.

و دنیا یعنی «توجه و دلبستگی به غیر خداوند» به نحوِ "استقلالی" و در عَرض توجه به خداوند (نه در طول آن)، هرچه که باشد؛ توجه به همسر، فرزند، شهوت، هوای نفس، شکم، عشق به نامحرم و. . مهم نوع نگاه ماست که میتواند همه این موارد را مصداق دنیا کند یا مصداق حضور عندالله.


بخشی از زیارت اربعین: و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة.؛ و سیدالشهدا علیه السلام، خون خویش را در راه تو عطا کرد، تا بندگانت را از «جهالت» و «حیرت ضلالت» نجات دهد. که جهالت، غفلتِ عِلمی است و ضلالت، غفلتِ عَمَلی.

جهل و ضلالتِ همگان بود برقرار
شد خون تو برای نجات بشر، نثار
راه سلوک و قرب، چه سهل است با حسین
گر کشتیِ سریعِ وصالش شوی سوار


فمعکم معکم لا مع عدوّکم.

دین ما، دینی کاملا فطری است.
1⃣ از طرفی خداوند را معدن همه خوبی‌ها و اسماء و صفات حسنی معرفی میکند.

2⃣ از طرف دیگر در زیارت اربعین میخوانیم: السلام علی خلیل الله. . اگر سیدالشهدا علیه السلام، خلیل الله است پس دشمن او، عدوّ الله است.

3⃣ اگر کسی خلیل و دوست خداوندی بود که معدن همه خوبی‌هاست، فطرت سالم میگوید باید با او باشیم نه با دشمن او؛ زیرا دشمن او، دشمن همه خوبیهاست. لذا در پایان زیارت اربعین با تاکید میگوییم: فمعکم معکم لا مع عدوّکم: با شماییم با شماییم نه با دشمن شما. .

✍ ر ـ صادقی
یا حق


هل مِن مدّکر؛ آیا پند گیرنده ای هست؟


میتوان به همه چیز با چشم عبرت و پند آموزی نگاه کرد.
دوستی میفرمود: چند باری پیش آمده که در اوج مشکلات و فشارهای فکری و روحی، نوع رفتار کودکم باعث شده آن مشکل فکری برایم حل و آسان شود.

نوع رابطه و وابستگیِ کودک به پدر و مادر، بسیار الگوی خوبی برای درس گرفتن جهت «چگونگی رابطه‌ی ما با خداوند» میتواند باشد، چرا که خداوند ارحم الراحمین است، و محبت و رحمت پدر و مادر، پرتویی از محبت بیکران الهی است.

و قرآن حکیم، قرن هاست به جان های غفلت زده‌ی ما نهیب میزند: فهل من مدّکر؛ آیا پند گیرنده ای هست.؟


دو نحوه قرائت ذکر یونسیه

نحوه قرائت معروف ذکر یونسیه اینگونه است (به جایگاه نقطه‌ویر‌گول توجه شود):
«لا اله الا انت؛ سبحانکَ انّی کنت من الظالمین»
اما بعضی از اساتید عرفان میفرمایند بهتر است ذکر یونسیه بدینگونه قرائت شود:
«لا اله الا انتَ سبحانکْ؛ انّی کنت من الظالمین»
چرا که کلمه «سبحانک» که دلالت بر تنزیه خداوند میکند، بهتر است یک نَفَس همراه با تهلیل گفته شود: «لا اله الا انتَ سبحانکْ»؛ و سپس جمله بعد که دلالت بر ظلم انسان به خویشتن میکند، گفته شود: «انّی کنت من الظالمین».
یا حق


لولاکُم لَما خَلَقتُ الأفلاک.

در بخشی از زیارت جوادیّه خطاب به حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام میخوانیم:
«السَّلامُ على منْ یُعلَّلُ وُجُودُ کُلِّ مخْلُوقٍ  
بِلوْلاهُمْ.؛ سلام بر تو که علتِ وجود هر مخلوقی شما اهل بیت هستید و اگر شما نبودید، مخلوقی وجود نمی‌یافت»

نکته اول: این عبارت نشان میدهد که عبارت معروف «لولاک لما خلقت الافلاک» درباره تمام چهارده معصوم صادق است.

نکته دوم: بهترین تفسیر برای این عبارت، همان تحلیل عرفانی است که چهارده معصوم را مَظهر اسم جامع «الله» میدانند و سپس مخلوقات دیگر که اسماء جزئی اند، از اسم الله منشعب میشوند و وجود خارجی می یابند.

✍ روح الله صادقی
یا حق


امام حسن عسکری علیه السلام در روایتی ناب و زیبا خطاب به غافلانی چون بنده میفرماید:
«انّ الوصول الی اللّه عزّوجلّ سفرٌ لا یُدرَک الّا بامتِطاء اللّیل»
وصال به خداوند عزوجل سفری است که جز با مَرکَب راهوارِ «شب زنده داری» به دست نمی‌آید.
.
اساتید سلوک میفرمایند که حقیقت آنوقت بر جان ما طلوع میکند که خیالات و خواطر و افکار پراکنده از صحنه‌ی دل زدوده شود، و بهترین وقت برای این هدف، سکوت نیمه شب است و لذا سفارش اهل بیت و بزرگان همیشه به شب زنده داری بوده است.
.
ان‌شاءالله به برکت وجود مقدس پدر امام زمان علیهما السلام، خداوند ما را موفق به شب زنده داری و نمازشب کند. آمین.


در احکام و وظایف فقهی، "دقت های عقلی" را باید لِه‌و‌لَوَرده کرد. با مسائل فقهی باید خیلی عرفی و عامیانه برخورد کرد و الا دقت‌های عقلی منجر به وسواس و حرج و غفلت از حضور و توجه میشود؛ یُریدُ اللّه بکم الیُسر و لا یُرید بکم العُسر.

تفکرات داعشی!

چهره معصومانه کودک نجات یافته از دست داعش، حاکی از دو احساس است:
یک. حزن و ترس گرفتاری در دست داعش؛
دو. خوشحالی و نشاط آزادی از دست داعش.

ای عزیز! انسان هم اگر مدتی گرفتار تفکرات داعشی و متحجرانه و خُشک یا تفکرات مشقت آور و وسواس‌گونه شده باشد، پس از رهایی از این تفکرات، با همین دو احساس مواجه میشود:
یک. حزن تباهیِ سرمایه عُمر در تفکرات داعشی و متحجرانه و مشقت بار (و ترس گرفتاری دوباره)؛
دو. نشاط و آرامش رهایی از این تفکرات.

بنظر بنده، تعقل و علم حکمت و علم عرفان، کمک بسیاری برای رهایی از این نوع تفکرات به انسان می‌کند.

پ ن:
؛.؛ بعثنی الله بالحنیفیّة السهلة السمحة
؛.؛ انّ الدین لیس بمضیق
؛.؛ فألهَمها فُجورها و تَقواها
؛.؛ یُریدُ اللّه بکم الیُسر و لا یُرید بکم العُسر
؛.؛ ما جعل علیکم فی الدین من حرج
؛.؛ لا یُکلّفُ اللّه نفسا الا وُسعها
؛.؛ إن الخوارج ضیّقوا علی أنفسهم بجهالتهم إن الدین اوسع من ذلک
؛.؛ کلّما غلب الله علیه فالله أولی بالعذر
و.



بسم محبوب

مدتی پیش موبایل بنده خراب شد و تمام اطلاعاتش حذف شد. از حذف ناخواسته‌ی اطلاعات، احساس کمبود و ناخوشی داشتم. یاد این داستان افتادم:

گویند ابوحامد محمد غزالى آن چه را فرا مى گرفت در دفترها مى نوشت. وقتى (زمانی) با کاروانى در سفر بود و نوشته ها را یک جا بسته با خود برداشت، در راه گرفتار راهن شدند.

غزالى رو به آنان کرد و به التماس گفت: این بسته را از من نگیرید، دیگر هر چه دارم از آن شما. ان را طمع زیادت شد، آن را گشودند و جز دفترهاى نوشته، چیزى نیافتند.

ى پرسید که این ها چیست؟ چون غزالى وى را به آن ها آگاهى داد، راهزن گفت:
علمى را که ببرد، به چه کار آید.؟!

این سخن ، در غزالى اثرى عمیق گذاشت و گفت: پندى بِه از این از کسى نشنیدم، و دیگر در پى آن شد که علم را در دفتر جان بنگارد.


#هو
چقدر فرق است بین نگاه ظاهری به دین با نگاه باطنی به دین؛ این موجب قبض و بی حالی انسان میشود و آن موجب بسط و نشاط.
این نگاه، بعثت حضرت رسول را به هدف احکام نجس و پاکی و رسیدن به حور و قصور بهشتی می داند، و آن نگاه هدف از بعثت را "لقاءالله" و "تبدیل فلسفه یونانی به عرفان شهودی" میداند. این کجا و آن کجا.

به مناسبت بعثت مبارک حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله، دو عبارت کمتر شنیده شده و عمیق و شیرین از حضرت امام خمینی را تقدیم دوستان عزیز میکنیم:

« مسئله بعثت، یک تحول علمی - عرفانی در عالم ایجاد کرد، که آن فلسفه‌های خشک یونانی را که به دست یونانی‌ها تحقق پیدا کرده بود و ارزش هم داشت و دارد، لکن مبدّل‌ کرد به یک عرفان عینی و یک شهود واقعی برای ارباب شهود.»

«بعثت رُسُل و انزال کُتُب، براى مَقصَد شریف "معرفة الله" بوده که سعادات دنیویه و اخرویه در سایه آن حاصل آید.»

☑️ «شراب توحید»


زخم زمانه.

ز مردم تا گران جانی بدیدم؛
به القائات سبوحی رسیدم.

هر آن زخمی که دیدم از زمانه؛
برای فیض حق بودی بهانه.

ز ادبار و ز اقبال خلایق؛
ندیدم جز محبت های خالق.

هر آن چیزی تو را کز آن گزند است؛
برای اهل دل آن دل پسند است.

بَدان را هست بر ما حق بسیار؛
چو حق مردم پاکیزه کردار.

عارف دلسوخته، حضرت علامه حسن زاده آملی حفظه الله

جفای خلق.

این جفای خلق با تو در جهان؛
گر بدانی گنج زر آمد نهان؛

خلق را با تو چنین بدخو کند؛
تا تو را ناچار رو آن سو کند.

مولوی

دل نوشته:

گاه انسان چنان درفشار مشکلات و تهمتهای بزرگ قرار میگیرد که فقط با آه و گریه میتوان گفت:
یا لیتنی متّ قبل هذا وکنت نسیا منسیّا: ایکاش پیش از این مرده بودم و بطور کلی از ذهن ها فراموش شده بودم


سفارشات عمومی بزرگان برای ماه مبارک رمضان

غسل و نماز توبه (در اعمال یکشنبه ذی قعده)
نماز اول وقت و با حضور قلب
نماز شب
مراقبه و توجه دایمی
توسل
قرائت قرآن (حداقل یک جزء)
دعای افتتاح
دعای ابوحمزه (هرشب مقداری)
دعای معروف سحر
عصر جمعه ها یا هرشب: صدبار سوره قدر
دعاهای مخصوص هر روز
تعقیبات و دعاهای مختص و مشترک (رجوع به مفاتیح)
هرشب قرائت ده بند از جوشن کبیر
هرشب یا سحر، یک سجده طولانی با ذکر یونسیه (حداقل چهل عدد الی چهارصد عدد)
نافله های نمازهای یومیه
صدقه و افطاری دادن

(در حال تکمیل.)

بنده را نیز از دعای خیر خود فراموش نکنید.


استاد سید محمدمحسن حسینے طهـرانے در کتاب "رساله عمره مفرده، ص ۱۱۱ " مے فرمایند:

✍ روزی مرحوم قاضی رضوان الله علیه در مجلسی راجع به این مسئله صحبت می کردند که سالک باید نسبت به حضور قلب خود مراقبه زیادی داشته باشد و از سروصدا و امثال ذلک دوری کند تا نفس او آرام باشد.
در این موقع شخصی با سنگ به شیشه زد و همین صدای بسیار کم به اندازه یک " تق " بلند شد، ایشان فرمودند: حتی این صدا برای سالک ضرر دارد ! " ممکن است سالک در حال اتصال و توجهی باشد که با شنیدن کمتر صدایی آن حال از بین برود و حداقل در این جلسه دیگر بر نگردد.


قدیم ترها، فقط گناهان و کثرات فضای حقیقی بود، حالا کثرات فضای مجازی هم به صحنه جان ما اضافه شده، تازه اگر از این دو بتوانیم به سلامت خارج شویم، خطورات نفسانی در جان ما غوغا میکند که رهایی از آن سخت است. و اگر از آن نیز رها شدیم، کم کم معرفت حقیقی نورانی بر ما طلوع خواهد کرد.

✍ استاد مویدی، فایل صوتی

فایل تبلیغ مجازی


امام خمینی: من خودم را عرض می‌کنم؛ من شهادت می‌دهم که خودم تاکنون دو رکعت نماز برای خدا نخوانده‌ام، هر چه بوده برای نفس بوده. دلیلش هم این است که چنانچه جنت و ناری نباشد، آیا ما باز همانطور مشغول می‌شویم به نماز و دعا یا خیر؟

فیلم بیانات امام خمینی را در اینجا مشاهده کنید.


هرگاه مرحوم قاضی می‌شنید یکی از مریدان و یارانش متصدی منصبی از مناصب زعامت(ریاست) شده است، استعاذه می‌کرد و از شیطان به خداوند پناه می‌برد.

✍ آیت الحق، ج ۱، ص ۴۴۷

-------------

سید هاشم رضوی نقل می‌کند که من بارها در مسجد کوفه و سهله او [مرحوم قاضی] را دنبال کردم و مواردی از تهجد و تلاوت قرآن و سجده‌های طولانی و تفکر و تأمل عمیق و خیره شدن‌ها و بهت زدگی‌های او (و برگشت دوباره او به حالت اولی، بعد از انتظار و تأمل دراز) را که شگفت انگیز و دهشت آور بود، مشاهده کردم.

✍ آیت الحق، ج ۱، ص ۴۳۲


هرچه کُنی بکن، مَکن
ترکِ من ای نگار من
هرچه بَری بِبَر، مَبَر
سنگدلی به کار من

هرچه هِلی بِهِل، مَهِل
پرده به روی چون قمر
هرچه دَری بِدَر، مَدر
پرده‌ی اعتبار من

هرچه کِشی بِکِش، مَکِش
باده به بزمِ مدّعی
هرچه خوری بخور، مخور
خونِ دلِ فگار من

هرچه دَهی بده، مَده
زلف به باد، ای صنم
هرچه نَهی بِنِه، مَنِه
دام به رهگذار من 

هرچه کُشی بکُش، مَکُش
صید حرم که نیست خوش 
هرچه شَوی بـِشو، مَشو
تشنه به خونِ زار من

هر چه بُری بِبُر، مَبُر
رشته‌ی اُلفتِ مرا
هرچه کَنی بِکَن، مَکَن
خانه‌‌ی اختیار من

هرچه خری بخر، مخر
عشوه‌ی حاسد مرا
هر چه تَنی بتَن، متَن
با تنِ خاکسار من

هرچه رَوی بُرو، مَرو
راه ِخلافِ دوستی 
هرچه زَنی بِزَن، مَزَن
طعنه به روزگار من

✍ شوریده شیرازی


آیت الله جوادی آملی: قبلاً در میدان بازی، این بازی بود که پای چوبین درست می‌کردند که ده سانت اگر کسی آن پای چوبین را داشت از دیگر بچه‌ها بلندتر بود، این در ادبیات ما اثر گذاشت، گفتند:
اگر کوتهی پای چوبین مبند
که در چشم طفلان نمایی بلند
گاهی آدم عالم نیست و خود را عالم معرفی می‌کند، گاهی عادل نیست و خود را عادل معرفی می‌کند، گاهی صاحب مقام نیست و خود را صاحب مقام معرفی می‌کند، این همان بازی میدان کودکانه است که پای چوبین می‌گذارند تا ده سانتی متر از دیگری بلندتر نشان دهد «اگر کوتهی پای چوبین ببندد»، معلوم می‌شود هر کس مدعی است کوته فکر است و هر کس فریب چنین کوته فکر را می‌خورد کودک است!
اما آنان که بزرگسال می باشند که تو را بزرگ نمی‌بینند، با پای چوبین که کسی بلند نمی‌شود!


فرق «عرفان» و «تصوف منحرف» اینست که: عارف به دنبال «فناء نفس» است و صوفی به دنبال «تقویت نفس».

--------

انسان نباید مانند گوشت قربانی باشد که هرکس تکه ای از آن را ببرد و برای صاحبش چیزی نماند، یا مانند دیس حلوا که هرکس لقمه ای از آن بر می‌دارد، یعنی نباید خودش را کاملا در اختیار مردم و دیگران بگذارد به گونه ای که به خلوت‌هایش و به خانواده‌اش نرسد.

--------

خیلی‌ها با زحمات بسیار و با ریاضت‌‌های فراوان به جائی نرسیده اند، سرّش این است که از رعایت برخی ظرائف غافل مانده اند. مثلا سالک حق ندارد پای سخنرانی هر خطیبی بنشیند؛ فقط می‌تواند از سخنرانی خطیبی استفاده کند که می‌داند برای خدا سخن می‌گوید که روایت می‌گوید: من أصغی الی ناطقٍ فقد عبده (هر کس به هر گوینده ای گوش فرا می‌دهد، همانا او را عبادت کرده است).

--------

از لوازم سلوک، صَمت است. صَمت یعنی از گفتار مالایعنی(بی فایده) اجتناب کنید که موجب قساوت قلب است و قساوت قلب، انسان را از رسیدن به کمال محروم می‌کند. سکوت، کلید است برای تجمّع حواس و اراده‌ی انسان. انسان به سبب سکوت در خودش جمعیت پیدا می‌کند و نتیجتا مشمول نظر رحمت الهی و فیوضات ربانی می‌گردد.


امام رضا(ع) مظهر «هو الرّاضی» است؛ یعنی هیچ خشنودی در عالَم پیدا نمی‌شود مگر به وساطت امام رضا صلوات الله و سلامه علیه

بخشی از پیام آیت الله جوادی آملی به اولین اجلاس مدیران مجمع عالی حکمت اسلامی:

«اینجا که الآن شما حضور دارید؛ یعنی بارگاه رضوی، امام رضا(صلوات الله و سلامه علیه) هیچ کسی در عالم کسی را راضی نمی‌کند و کسی از چیزی راضی نمی‌شود و نعمتی به هیچ کس نمی‌رسد که او خوشحال بشود مگر به وساطت رضا، رضا یعنی همین! مظهر راضی بودن، مظهر «هو الرّاضی» بودن، مظهر رضوان، این است! اگر کسی توفیقی پیدا کرد که مشکل دیگری را حلّ کرد، دیگری را راضی کرد، به وساطت رضاست و اگر بیماری درمان شد و خوشحال شد، به وساطت رضاست و اگر جاهلی عالِم شد، به وساطت رضاست و اگر گرفتاری آزاد شد، به وساطت رضاست، اصلاً رضا معنایش همین است. آنکه راضی است مظهر رضای الهی است؛ یعنی هیچ خوشنودی در عالم پیدا نمی‌شود الا به وساطت امام رضا صلوات الله و سلامه علیه.»

برای مشاهده فیلم بیانات آیت الله جوادی، اینجا کلیک کنید.


عن الإمام الصادق(علیه السلام): إذا کان یوم القیامة نشر اللّه تبارک و تعالىٰ رحمته حتى یطمع إبلیس فی رحمته! زمانی که قیامت برپا شود، خداوند آنقدر رحمتش را منتشر می‌کند تا اینکه حتی ابلیس هم نسبت به رحمت خدا طمع می‌کند!

 الأمالی للشیخ الصدوق(ره)؛ ص۲۷۴


شیخ عباس قوچانی می‌گفت: هیچ‌گاه به قرائت فصلی یا دفتری از مثنوی آغاز نکردم مگر آنکه آقای قاضی قبل از آنکه من لب باز کنم، ابیاتی را از حفظ می‌خواند، و آهنگ صدایش در وجود من، نشاط و خرسندی و حالت حماسی پدید می‌آورد.

✍ آیت الحق، ج ۱، ص ۳۶۷


در مباحث عرفان نظری، وحدت وجود که یکی از اصلیترین مباحث عرفان است، در کلمات حافظ فراوان دیده میشود. البته باز هم نمیتوانم خودداری کنم از اظهار تأسّف، از این‌که بعضی از نویسندگان و ادبای محقّقی که با وجود مقام والای تحقیق در ادبیات، از عرفان - عرفان نظری - اطلاعی ندارند و در آن کاری نکردند، وحدت وجود را که به حافظ نسبت داده شده، به معنای همه‌خدائی که ناشی از عدم درک درست مسأله است، تعبیر کردند و آن را جزو شَطَحیاتی دانستند که بر زبان حافظ - مثل بعضی از عرفای دیگر - صادر میشده و نه یک بینش و طرز فکر و جهان‌بینی.

✍ آیت الله ای، ۱۳۶۷/۰۸/۲۸


هر کس می‌خواهد در معرفت، اسطوانه‌ای بشود، در «نفی خواطر» بکوشد.

--------

در همه شبانه روز، محبت و عشق خدا را بر دل خود مرور دهید، به خصوص موقع خواب شبانه بیشتر مقید به این امر باشید.

--------

مشکلات نباید مایه‌ی تنبلی و تسویف(امروز و فردا کردن) شود؛ زیرا مشکلات همیشه در راه سالکان بوده است، بلکه سالکان گذشته مشکلاتی به مراتب بیشتر و سخت‌تر از مشکلات ما داشته اند.

--------

قرآن را با توجه و ترتیل بخوانید، از هزار کتاب سلوک قوی تر است.

-------

بعضی از عرفا گفته اند: «خواب» از «مکاشفه» به تعبیر نزدیک‌تر است، چون در مکاشفه امکان تاثیر عوامل خارجی بیشتر است.

--------

سالک باید همیشه به دنبال مقرّبات باشد و از مبعّدات بگریزد، مبعّد آنست که حال[معنوی] انسان را از بین می‌برد.

--------

مرحوم قاضی می‌فرمودند: دنبال حال بگردید، هرجا حال پیدا می‌کنید، آنجا را مغتنم بشمارید.

--------

نوزاد بسیار لطیف و حساس است، او را نباید در مجالس گناه و ساز و آواز برد، بلکه باید در کنار صدای قرآن گذاشت و در مجالس ذکر و توسل برد. گیرندگی نوزاد بسیار قوی است.

یا حق


دستورالعملی که برخی از بزرگان عرفان به آن تأکید داشتند و خود نیز عمل می کردند. از استاد حسن رمضانی این دستورالعمل را نقل می کنیم با این توضیح که:

یک. اربعین کلیمی از اول ذی القعده تا 10 ذی الحجه است.

دو. این دستور العمل، مجرب و نافع و فواید و برکات زیاد روحی و معنوی دارد. منتها به قصد رضایت خداوند و تقرب و نزدیکی به او بجا آورده شود خیلی بهتر است. پیشنهاد می کنیم به نیابت از همه علما و عرفا، شهدا، پدران و مادران، ذوی الحقوق و اساتید، بجا آورده شود که هم کیفیت عمل بسیار بالا می رود و هم برکات آن بی نهایت می شود.

سه. اگر همه موارد انجام شود خیلی بهتر است و کمال در انجام همه دستور العمل است، ولی اگر کسی نتوانست همه موارد را انجام دهد هر مقدار که می تواند انجام دهد. (کمی هم سختی کشیدن ایرادی ندارد. به هر حال، ریاضت شرعی است و انسان با راحت طلبی به جایی نمی رسد.)

چهار. قبل از ذکر این دستورالعمل یادآور می شویم که غسل و نماز توبه روز یکشنبه ذی القعده فراموش نشود.
همچنین دو رکعت نماز بین مغرب و عشا در ده شب اول ذی الحجه که در هر رکعت بعد از حمد و سوره توحید، یک بار آیه ی ((و واعدنا موسی)) خوانده می شود.

پنج. حضرت استاد رمضانی می فرمودند: خوب است انسان،‌ حداقل یک بار در عمر خود، این دستورالعمل را کامل انجام دهد که برکات فراوانی دارد. ان شاء الله

 کیفیت دستورالعمل اربعین کلیمی:

یک. از اول ذی القعده تا 10 ذی الحجه، روزه باشد (بجز عید قربان) (اگر روزه قضا دارد، به نیت قضا اگر ندارد به نیت روزه مستحبی)

دو. تلاوت هر روز، یک جزء قرآن کریم. اگر بتواند ایستاده وگرنه، نشسته.

سه. قبل از نماز شب، 1000 مرتبه ذکر شریف لا اله الا الله خوانده شود؛ سپس نماز شب.

چهار. تلاوت روزانه ۲۱ مرتبه آیت الکرسی تا «و هم فیها خالدون» (و این تلاوت در روز باشد نه شب)

یا حق


از اول ماه ذی القعده تا دهم ماه ذی الحجه، در بین اهل معرفت به اربعین کلیمی یا چهله‌ی معروف است. در این چهل روز پر برکت، می‌توان عبادات و دستورات عام یا خاصی را برای خود مشخص کرد و به آن پایبند بود. از جمله دستورات، نامه ای است نویافته از مرحوم سید علی آقای قاضی که در ادامه می‌آید.

محمد حسن قاضی: این نامه اخیرا به دست این حقیر رسیده است؛ و آنچنانکه از خط ظاهر است از مرحوم والد(آیت الله سید علی قاضی) قُدّس سرُّه می باشد و چون مناسب این ایام است تقدیم حضورتان می‌گردد.

«الحمدالله رب العالمین و صلی االله علی نبینا و آله الطاهرین. قال رسول االله صلی االله علیه و آله و سلم: إنّ لرَبّکم فى أیّامِ دهرِکُم نَفَحات ،ألا فَتَعرَّضُوا لَها و لا تُعرِضُوا عنْها. ذوالقعده الحرام میقات
حضرت کلیم است، الرحمن علی نبینا و آله و علیه الصلاه و السلام میباشد. اول استعانتی از حق نموده. از غره در این اربعین علاوه بر اعمالِ همه وقتی و سجده و ذکر یونسی از پانصد الی الف. و اگر در یک سجده متصله باشد بهتر است. هفتاد هزار مرتبه کلمه توحید نفی و اثبات(یعنی: لا اله الا االله) هر روزی هزار و هفتصد و پنجاه مرتبه. و افضل اوقات آن بعد از فریضه صبح و مغرب است، و تفریق هم ضرر ندارد. و صوم یوم خمیسها (یعنی روزهای پنجشنبه) و احیای شبهای جمعه و غسل شب جمعه (قُبَیل المغرب) و روز جمعه. و هزار مرتبه صلوات و تتمیم آن با صلوات کبیره. ده مرتبه سوره مخلصین(یس و صافات) ترک نشود. و در شبهای جمعه هزار مرتبه سوره توحید. و اگر در دو رکعت نماز خوانده شود بهتر و اثرش اظهر است. رکعت اول هزار مرتبه و ثانیه یکی. و دوام طهارت در تمام اوقات. خواندن سوره قدر ده مرتبه. و استغفار هفتاد و یکمرتبه (بعد از نماز عصر). دیگر مجاهده و مزاوله و محاسبه. کم خوردن آب و غذا. خصوص گوشت و روغن. و بقول مکروه الرائحه(مانند سیر و پیاز) و استعمال عطر و بخورات. و کثرت زیارت مشاهد مشرفه (و اتیان مطلق مساجد). و خواندن مقدار معتنابهی از قرآن مجید. و اگر فی الجمله ملالی حاصل شود بکتب جوامع اهل بیت صلوات االله علیهم و کتب مولفه و مردفه نزد اخلاقیون مراجعه فرماید. و البته سعی بلیغ در انابت و تضرع بجا آورد».
و الی آخره که راجع به بساکنین عتبات مقدسه است.

پ‌ن: اساتید سلوک می‌فرمایند این اذکار و دستورات بدون اذن استاد نباید انجام گیرد.


علامه حسن زاده آملی: «به دستور حضرت استادم علامه آقا سید محمد حسین طباطبایى رضوان الله تعالى علیه از اول ماه ذى القعده تا دهم ذى الحجه ۱۳۸۹ ه ق، در اربعین‌ کلیمى‌ بودم‌ وَ واعَدْنا مُوسى‌ ثَلاثِینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً .(سوره اعراف، آیه ۱۴۲)؛ در اوائل ماه ذى الحجه مذکور به توجه نشسته بودم، انتقالى روى آورد تا در کنار نهرى گذارم افتاد، درخت انجیرى در کنار آن نهر بود و انجیر بسیار داشت، دو دانه از انجیر آن درخت را خورده‌ام‌ وَ التِّینِ وَ اَّیْتُونِ‌؛ و در شبهاى دیگر هم کم و بیش با افرادى بود، و گاهى سؤال و جواب هم پیش مى‌آمد».

 انسان در عرف عرفان، واقعه ۱۴


آیت الله جوادی آملی: خطبه‌ای است که وجود مبارک حضرت امیر دُرفشانی می‌کند برزخ را معنا می‌کند، ساهره قیامت را معنا می‌کند. ابن ابی الحدید در شرح این خطبه می‌گوید: اگر ادیبان و بلاغت‌شناسان را یکجا جمع بکنند و این خطبه را بر آنها بخوانند آنها می‌فهمند که این سجده دارد. همان طوری که بعضی از آیات قرآن سجده دارد. ما این مطلب را به عرض استاد علامه طباطبایی رساندیم که این اغراق نیست؟ ما آنچه شنیدیم سجده بر آیات قرآن کریم است، در غیر قرآن سجده نیست!

علامه طباطبایی فرمودند: نه این اغراق نیست، این در حقیقت سجده برای آیات قرآن کریم است، زیرا همان آیات قرآن کریم از زبان حضرت امیر به این صورت درآمده است و اگر آن آیات قرآن کریم نبود، حضرت امیر این سخنان را نمی‌توانست بگوید. اینها هر چه دارند از قرآن است و از وحی الهی است. می‌بینید همان آیات قرآن کریم به صورت نهج البلاغه جلوه کرده است.

خود حضرت امیر وقتی قرآن را معرفی می‌کند، می‌فرماید که «فتَجَلّی لهم سُبحَانَهُ فی کتابه مِنْ غَیْرِ أَنْ یَکُونُوا رَأَوْه»؛ خدا در قرآن برای بندگانش تجلّی کرد، حرف نزد! مردم باید متکلّم را ببینند، نه این صدا را بشنوند.




محمد حسن قاضی: من نسبت به پاره ای از مسائل، بخصوص هنگام قرائت خطبه منسوب به حضرت امام علی(ع) به نام «البیان» و همچنین خطبه «التطنجیه»، اعتراض می‌نمودم. زیرا محتوی و عبارات آن مبهم بودند و مطالبی بودند که برای ذهن من عجیب و غریب به نظر می‌آمد. اما هرگاه توقف می‌کردم یا اعتراض می‌نمودم، [پدرم، آیت الله قاضی] با دست به من اشاره می‌نمود که اعتراض نکنم و به قرائتم ادامه دهم.

اما یک‌بار از فرصت استفاده نموده به جناب [میرزا ابراهیم] شریفی نگاهی انداختم و دیدم انگشت سبابه خود را به طرف خود نشانه گرفته و به من می‌فهماند که بعدها نکات مبهم را برایم توضیح خواهد داد. در یکی از جلسات درسی که با او (شریفی) داشتم از او خواستم که به وعده خود وفا کند و او چنین گفت: .مسائل غیر عادی و غریبی وجود دارند که درک آنها برای تو مشکل است .آری احادیث مشکل، زیاد است، چون بار آنها مشکل است. لذا حق نداریم که آنها را به طور کلی نفی کنیم، بلکه باید آنها را به حال خود گذاشت تا شاید هرگاه خواست خدا فراهم شد و زمان و مکان آنها فراهم گردید، سرّ آنها فاش گردد.

✍ آیت الحق، ج۱، ص ۳۰۱


آیت الله جوادی آملی: ما کسی را تسبیح می‌کنیم که از او کمک می‌خواهیم. کسی که می‌تواند مشکل ما را حل کند، باید مشکل نداشته باشد. کسی که بی‌نیازی ما را تأمین می‌کند، باید بی‌نیاز باشد.
یک. ما چون خودمان نیازمندیم، تنزیه می‌کنیم کسی را که مشکل ما را حل می‌کند؛ این می‌شود «تسبیح» [سبحان الله].
دو. چون مشکل ما را حل می‌کند و نیاز ما را برطرف می‌کند، حق‌شناسی می‌کنیم و او را شکر می‌کنیم، این می‌شود «تحمید» [و بحمده].


شیخ محمد تقی آملی می‌گفتند یکبار از ایشان (مرحوم آیت الله قاضی) سوال کردم: «ما خوانده یا شنیده ایم که دیگران هرگاه قرآن تلاوت می ‌کنند، اُفُق‌های عالم در برابر دید ایشان باز می‌شود، ولی هنگامی که ما قرآن می‌خوانیم، اثری از این امور مشاهده نمی‌نماییم».

ایشان نگاهی به صورت من انداختند و گفتند: «آری! ایشان در شرایط خاصی قرآن می‌خوانند؛ آنان، ایستاده، و رو به قبله قرآن می‌خوانند، سر خود را می‌کنند و با دو دست خود قرآن را بالا می‌گیرند! و با همه وجود به آنچه می‌خوانند توجه دارند، و توجه دارند که در برابر چه کسی ایستاده اند. ولی شما قرآن را می‌خوانید در حالی‌که زیر کرسی رفته، تا نزدیک چانه لحاف را بر روی خود کشیده و قرآن را روی زمین نهاده و آن را نگاه می‌کنی».

جناب آملی ادامه دادند: «آری! به همین صورت قرآن را می‌خواندم و بسیار هم می‌خواندم؛ گویی ایشان در کنار من بوده و مراقب اعمال من بودند. دیگر از آن روز با تمام وجود قرآن می‌خواندم و در مجالس او حاضر می‌شدم».

✍ آیت الحق،ص 221

آیت الله سید علی قاضی طباطبایی: «قرآن را برای امور عالیه و مسائلی که به دست آوردن آنها بسیار ناممکن و دشوار است، در شرایط خاص و حالات خاص می‌خوانند».

✍ آیت الحق، ج۱، ص ۲۸۳


منقول است که حضرت امیرالمومنین علی علیه السّلام فرموده اند: «العِلمُ نُقطةٌ کَثّرَها الجاهلون؛ علم، تنها یک نقطه است که جاهلان آن را زیاد و تکثیر کرده‌اند».

پ‌ن۱: در روایت دیگری از حضرت علی علیه السلام نقل شده است: تمام آنچه در «قرآن» است، در «سوره حمد» است، و آنچه در «سوره حمد» است، در «بسم الله الرحمن الرحیم» است، و آنچه در «بسم الله الرحمن الرحیم» است، در «باء بسم الله» است و آنچه در «باء بسم الله» است در «نقطه‌ی باء» است و «من نقطه زیر باء بسم الله ام».

پ‌ن۲: برگشت همه علوم، به توحید و وحدت حق متعال است؛ و تمام تکثّراتِ علوم، به همین نقطه‌ی توحید بر می‌گردد. ولایت هم منشعب از توحید است. باید به دنبال توحید بود، چون که صد آمد نود هم پیش ماست.

پ‌ن۳: در کتاب آیت الحق، در یکی از نامه های عارف بالله آیت الله سید علی قاضی طباطبایی اینچنین آمده است: «تمام طُرُق، توسل به ائمه اطهار و توجه تام به مبدأ است. چون‌که صد آمد، نود هم پیش ماست.».


آیت الله جوادی آملی: جناب حُرّ، اگر در بهشت یادش باشد که با پسر پیامبر(ع) چه کرد، بهشت برایش جهنم می‌شود. اصلا در بهشت یادش نیست و خداوند خطایش را از یادش می‌بَرَد تا در بهشت هیچ اندوهی به او نرسد. بقیه خطاکاران هم چنینند. این خداست.

برای مشاهده ویدیو اینجا کلیک کنید.


امام صادق علیه السلام: «لَیْسَ اَلْعِلْمُ بِکَثْرَةِ اَلتَّعَلُّمِ إِنَّمَا هُوَ نُورٌ یَقَعُ فِی قَلْبِ مَنْ یُرِیدُ اَللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ فَإِذَا أَرَدْتَ اَلْعِلْمَ فَاطْلُبْ أَوَّلاً فِی نَفْسِکَ حَقِیقَةَ اَلْعُبُودِیَّةِ وَ اُطْلُبِ اَلْعِلْمَ بِاسْتِعْمَالِهِ وَ اِسْتَفْهِمِ اَللَّهَ یُفَهِّمْکَ»

علم، به زیاد آموختن نیست، بلکه علم، نوری است که در دل هرکس که خداوند اراده کند او را هدایت نماید، قرار می‌گیرد. پس اگر خواهان علم هستی، نخست حقیقت بندگی را در خودت طلب کن، و به کمک بندگی کردن، علم را طلب کن، و از خداوند طلب فهم کن تا خداوند علم را به تو بفهماند.

پ‌ن: در ادامه این حدیث، عنوان بصری از حضرت صادق می‌پرسد که «حقیقت بندگی» چیست که حضرت سه امر را معرفی می‌کند، که خلاصه اش این است:
بدانی مالکیت حقیقیِ همه چیز از آنِ خداست، بدانی تدبیر حقیقی همه چیز تحت اراده خداست، و همه‌ی وقتِ خود را مشغول اطاعت حق باشی.


دو بیت شعری که آیت الله سید علی قاضی، در پایان نامه‌شان به سید محمدحسن الهی طباطبایی، خطاب به ایشان و برادرشان(علامه طباطبایی) سروده اند و شدت علاقه و جایگاه این دو برادر نزد مرحوم قاضی را نشان می‌دهد:

فَدَیتُک لو عَرَضتُ علیک شوقی
یَمِلّ السَّمعُ مِن طول الکلامِ
فإنّی بَعد بُعدِکما، کشمسٍ
لَقَد کُسِفَت و صارت فی ظَلامِ

فدایت شوم؛ هرگاه بخواهم مراتب علاقه خود را به تو توضیح دهم، همانا از درازی سخن، گوش به ملال می‌آید. من بدون شما دو نفر(علامه طباطبایی و برادرش سیدمحمدحسن الهی) مانند آفتابی هستم که به علت کسوف، در تاریکی قرار گرفته است.

✍ منبع شعر: آیت الحق، ص ۲۱۱


آیت الله ای: [شهید چمران] اینجور نبود که یک آدم خشکی باشد که لذات زندگی را نفهمد؛ بعکس، بسیار لطیف بود، خوش‌ذوق بود .دل باصفائی داشت؛ عرفان نظری نخوانده بود؛ شاید در هیچ مسلک توحیدی و سلوک عملی هم پیش کسی آموزش ندیده بود، اما دل، دل خداجو بود؛ دل باصفا، خداجو، اهل مناجات، اهل معنا.


حکیمی را پرسیدند:
چندین درخت نامور که خدای عزوجلّ آفریده است و برومند، هیچ یک را «آزاد» نخوانده اند مگر «سرو» را که ثمره ای ندارد؛ در این چه حکمت است؟

گفت: هر درختی را ثمره ای معین است، که به وقتی معلوم، به وجود آن[ثمره] تازه آید، و گاهی به عدم آن پژمرده شود. و سرو را هیچ از این نیست و همه وقت خوش است؛ و این است صفت آزادگان.

 گلستان سعدی


برخی به کجاها رسیدند؛
و ما در ظلماتِ عالم کثرات فرو رفته‌ایم.

گر خبر از مُلک جان داری بیار
یا نشان از بی نشان داری بیار

از بیان و لفظ بگذر یک زمان
عشقِ بی لفظ و بیان داری بیار

ظنّ و علم و قطع را یک‌سو فکن
رؤیت و حسّ و عیان داری بیار

گفتگو از جام و مِی دیگر بس است
حالتی از مِی کشان داری بیار

علم و حکمت را به اهلش واگذار
های و هوی عاشقان داری بیار

بوسه شیطان بُوَد داغِ جبین
داغِ جانسوزِ نهان داری بیار

بزم وحدت جای هر بیگانه نیست
رنگ و روی مَحرمان داری بیار

شاخسارِ گلشنِ توحید را
مرغ لاهوتی زبان داری بیار

از شفیعی رهروی وامانده تر
در بیابان جهان داری بیار

 شعر از مرحوم حسین شفیعی


غزلی زیبا از حافظ؛ موجود در نسخه تصحیح شده توسط میر سید محمد قدسی

تا جمالت عاشقان را زد به وَصل خود صَلا
جان و دل افتاده‌اند از زلف و خالت در بلا

آنچه جانِ عاشقان از دست هجرت می‌کشد
کس ندیده در جهان جُز کشتگان کربلا.

السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلّت بفنائک.


آیت الله مکارم شیرازی و آیت الله نوری همدانی، ساخت سریال شمس تبریزی را حرام اعلام کرده و دلیل آن را «ترویح عقاید ضاله صوفیه» بیان نموده اند. بد نیست ابیات عارف بالله شیخ بهائی را در توصیف مولوی و مثنویِ او مرور کنیم:

من نمی‌گویم که آن عالیجناب
هست پیغمبر، ولی دارد کتاب
مثنویِ او چو قرآنِ مُدِلّ
هادیِ بعضی و بعضی را مُضِلّ
مثنویِ معنویِ مولوی
هست قرآنی به لفظِ پهلوی.


بعضی از گناهان ما، بوی بدی دارد که مشامِ ملکوتیان را آزار می‌دهد. طبق بعضی روایات، بعضی از ملائکه از بوی بد گناهان آزرده می‌شوند؛ همچنین است اولیائی که مشامِ برزخی‌شان باز است، از بوی بد گناهان ما آزرده می‌شوند. چه باید کرد تا این بوی بدِ گناه، ما را رسوا نکند؟ امام رضا علیه‌السلام می‌فرماید: تعَطَّرُوا بِالاسْتِغْفَارِ لاَ تَفْضَحْکُمْ‏ رَوَائِحُ الذُّنُوبِ: با استغفار خود را معطّر کنید، تا بوی بدِ گناهان شما را رسوا نکند. (امالی الطوسی، ص ۳۷۲)


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

پناهِ او باغچه پیچک فرش کرج عالَمِ آخرت ققنوس ابوذر سالاری تقویت حافظه رابطة الذخائر الإسلامیة ALIAMIRIASL | علی امیری اصل